سرانجام بعد از 10 سال اين بازي توسط Bethesda Softworks عرضه شد. يک بازي RPG کامل با تمي علمي – تخيلي ، محيطي بسيار بزرگ ، جذاب و ديدني. اين شرکت قبل از اين ، بازي موفق Oblivion را در کارنامه خود داشت. اگر Oblivion را بازي کرده باشيد هنگام بازي کردن Fallout 3 احساس ميکنيد قبلا آن را تجربه کرده ايد. داستان بازي مربوط به سال 2277 ميشود ، يعني 200 سال بعد از زماني که انسان با دستهاي خود جنگ هسته اي را راه انداخت و زمين يعني محل زندگي خود را نابود کرد. همه جانوران مرده اند و همه چيز در اين پهنه ي وسيع نابود شده است. تنها معدود انسانهايي از اين جنگ جان سالم به در برده اند که قبل از آغاز جنگ به پناهگاه هايي با نام Vault که براي اين منظور(در امان ماندن از جنگ!) ساخته شده بود ، رفته بودند.
موجوداتي که بر روي زمين بودند تبديل به موجوداتي جديد با ساختار ژنتيکي جديد و ظاهري جديد شده اند. اين پناهگاه ها تمام نياز هاي افرادي که در آن زندگي ميکنند را تامين ميکند ، به طوري که بعد از 200 سال همچنان در حال انجام اين کار است. خط داستاني بازي از لحظه ي تولد شما شروع ميشود. شروعي که به نظر من بهترين شروع براي يک بازي RPG است. وقتي از رحم مادر خود بيرون مياييد بايد دکمه ي A را بزنيد تا صداي گريه ي شما خيال همه را راحت کند و به آنها شادي ببخشد. بعد از آن در حالي که پرستار در حال ثبت مشخصات شما است بايد جنسيت خود ، نام خود و در نهايت چهره اي که در دوران بلوغ خواهيد داشت را طراحي کنيد.
چهره اي که شما انتخاب ميکنيد تاثير مستقيم در چهره ي پدر شما که در اتاق عمل با ماسک حاضر است ميگذارد. پدري که از بدنيا آمدن شما بسيار خوشحال است ، اما اين خوشحالي زياد دوام نمي آورد ، بعد از چند لحظه دنيا پيش چشمانش تار ميگردد و او همسر خود را از دست ميدهد. بله ، شما در لحظه ي تولد مادر خود را از دست ميدهيد و اين پدر است که شما را بايد بزرگ کند و آموزش بدهد. در سکانس بعدي شما يک نوزاد هستيد که بايد با اسباب بازيهايتان بازي کنيد و از اين طرف اتاق به آن طرف اتاق برويد.
در سکانس بعدي شما خود را در وسط جشن تولد خود ميبينيد ، جايي که شما يک هديده ي با ارزش دريافت ميکنيد و آن هم Pip-Boy 3000(يک وسيله الکترونيکي دستي) است. در سکانس آخر يعني سکانسي که بازي به صورت رسمي(!) شروع ميشود ، شما متوجه ميشويد که پدر شما بنا بع دلايل نا معلوم Vault 101 را ترک کرده. شما اين خبر را از دختر دوست پدرتان بدست مي آوريد و در صدد يافتن پدر از Vault 101 خارج ميشويد.
وقتي پناهگاه را ترک ميکنيد و وارد دنياي واقعي ميشويد به لطف موتور گرافيکي Game Bryo که در ساخت Oblivion نيز از آن استفاده شده بود ميتوانيد عمق فاجعه را درک کنيد و ببينيد انسان چه بلايي بر سر خود آورده! جزئيات بالا ، عمق مشاهده ي بسيار بالا ، چرخه ي شب و روز ، نبود افت فريم ، همه و همه دست به دست هم داده اند که شما يک گرافيک عالي در سبک Open World RPG را شاهد باشيد. محيط بازي بسيار بزرگ است و با توجه به وسعت نقشه ، سرعت Load در بازي خوب است. رنگ بندي بازي با توجه به جو بازي بسيار هماهنگ است. اين رنگ بندي ، يک محيط بي روح و مرده را به نمايش ميگذارد.
بازي از ديد اول شخص(با قابليت سويچ بر سوم شخص) دنبال ميشود. البته اين ديد اول شخص در حد FPS هاي تراز اول نيست و در خيلي از مواقع بسيار پر ايراد ظاهر ميشود چون اين بازي نفساً يک RPG است. يک Modern RPG که تمام المان هايي که يک RPG لازم دارد را يکجا دارد. در بيشتر اوقات ديد اول شخص بهترين انتخاب است ولي همين ديد اول شخص هنگام مبارزه کمي مشکل ساز ميشود ، مخصوصا اگر به هدف خيلي نزديک باشيد. در سيستم هدف گيري شما ميتوانيد از دو حالت براي مبارزه با سلاح گرم استفاده کنيد. راه اول شليک همانند بازيهاي FPS است که معمولا به عنوان راه دوم از آن استفاده ميشود. راه دوم استفاده از مکانيزم V.A.T.S است.
طرز کار اين مکانيزم بدينگونه است که با زدن دکمه LB نزديکترين هدف به پوينتر انتخاب ميشود و زمان متوقف ميشود و شما هدف مورد نظر را ميبينيد که در کنار اعضاي مختلف بدنش يک سري کميت درصدي نوشته شده است ، اين کميت ها نشان دهنده ي شانس گلوله ي شما در برخورد با هدف ميباشند. هر بار از سيستم V.A.T.S استفاده ميکنيد مقداري از يک پارامتر(در قسمت پايين – چپ صفحه وجود دارد) که AP نام دارد کم ميشود. بسته به اينکه شما به چه نقطه از بدن شليک ميکنيد از اين پارامتر کم ميشود ، البته اگر براي چند ثانيه از آن استفاده نکنيد ، خود مجددا شارژ ميشود.
سيستم ارتقاي تواناييها بدين صورت است که بعد از هر بار Level Up شدن مقداري Perk و Point بدست مي آوريد. Perk مربوط به قابليت هاي تخصصي شما در انجام هر کاري ميشود. مثلا استفاده از اسلحه ي سنگين يا توانايي در سخن گفتن و امثال اينها. يعني شما با گرفتن هر Perk ميتوانيد تاثيرات مثبتي بر روي اين قابليت ها بگذاريد. Point مربوط به توانايي هاي عمومي شما يعني S.P.E.C.I.A.L و Skills شما ميشود که با استفاده از آن ميتوانيد توانايي هاي خود را افزايش دهيد. تمام اين قابليت ها در Pip-Boy 3000 قابل دسترس و مشاهده است. Pip-Boy 3000 توانايي هاي ديگري هم دارد.
مانند نمايش تجهيزات ، مقدار سلامتي ، اسلحه ها ، نقشه ، گوش دادن به راديو ، نمايش ماموريت و... . هنگام گوش دادن به راديو خيلي چيزهاي جديد در مورد داستان و حتي گيم پلي بازي دستگيرتان ميشود ، که بسيار بدرد بخور و کارا هستند! البته راديو موزيک نيز پخش ميکند. زحمت گويندگي در راديو هم به دوش يک نفر است(يعني در تمام موج هاي مختلف فقط يک نفر صحبت ميکند). البته در هر موج با توجه به جايگاه ايستگاه ، چيز خاصي بيان ميکند. در کل ديالوگها خوب هستند ، هرچند گويندگان مجبور بودند در نقش چندين نفر ايفاي نقش کنند.
در بازي حجم ديالوگ ها بسيار بالا است و شما وقتي با هر يک از کاراکترهاي بازي صحبت ميکنيد ، حرفهاي زيادي براي گفتن داريد! طريقه اداي اين ديالوگ ها هم بدينگونه است که شما صحبت را با کاراکتر مقابل شروع ميکنيد و از بين ديالوگ هاي موجود بايد گزينه ي مناسب را انتخاب کنيد. حتي در بعضي مواقع نياز داريد که دروغ نيز بگوييد که در اين مواقع قدرت بيان شما بسيار به شما کمک ميکند.
صداي اسلحه ها هم در بازي نسبتا خوب است ، هر چند در حد برترينهاي سبک FPS نيست ولي با آنها زياد هم اختلاف ندارد . تنوع اسلحه در بازي در سطح بسيار بالايي قرار دارد و هر چه در بازي پيشرفت ميکنيد بر تعداد آنها افزوده ميشود. انواع اسلحه هاي سنگين و سبک ، اسلحه هاي سرد و گرم ، اسلحه هاي متعارف و غير متعارف(!) ، انواع لباسها و زره ها که با استفاده از آن ها ميتوانيد ظاهر شخصيت خود را تغيير دهيد.
در پايان بايد گفت Fallout 3 يک اثر بزرگ از سازندگان Oblivion است که تقريبا هيچ قسمت از بازي کاستي ندارد و به بهترين شکل ممکن طراحي و ساخته شده. به شخصه اين بازي را به تمام RPG بازها توصيه ميکنم.
